از بسکه دلم به غم گرفتار شدست
زین غم بخدا جام غرورم بشکست
من خسته زدل که دم بدم عاشق بود
دل خسته ازاین که طرفی از عشق نبست
**********************************
درپیش من خسته چسان آمده ای
با روی پریش ونگران آمده ای
شمشیر به قتل ما چرا میبندی ؟
کز بستر ننگ دگران آمده ای